فاطمه محیا فاطمه محیا ، تا این لحظه: 17 سال و 6 ماه و 15 روز سن داره
داداشیداداشی، تا این لحظه: 10 سال و 13 روز سن داره

قدر تو را می دانم متولد قدر

برای بعدهایت که بخوانی(5)

جوجه مو طلای بابا ومامان: این اصطلاحی است که باگفتن ان ،احساس خوبی به شما دست می دهد راستش بابایی این اسم را برایت گذاشته وخودت هم از ان استقبال می کنی .هر چند خیلی سخت پسندی است وهر چیزی که به شما نسبت داده شود را قبول نداری وحتی باعث تذکر شما هم شده است اما خوب این یکی فعلا استثناست وجزءتحریمها نمی باشد .چون دختر مامان با ان موهای روشنش سبب شده تا صاحب این لقب شود. بگذریم می خواهم برایت از ادامه خاطرات بارداری ام بگویم روز 21 دیماه رفتم برای کنترل بارداری.خوشبختانه چون سونو وازمایش  غربالگری نداشتم خیلی معطل نشدم .صبح ،قبل رفتن به مدرسه گفتم که امروز من نیستم ووقتی می ایی ممکن است یا مامان فاطی پیش شما باشد یا خاله ...
23 دی 1392

برای بعدهایت که بخوانی (4)

ناز دونه ام : این روزها مامان حالش کمی بهتر شده ولی خوب بیشتر وقتها دوست داره استراحت کند تا بیرون برود وخریدی بکند نمی دانم چرا اینقدر بی حالم بیشتر میل به خوابیدن دارم تا بیدار ماندن . هفته بعد هم نوبت بعدی سونوگرافی  وغربالگری ام است .دیشب که دراز کشیده بودم وداشتی بالای سرم بازی می کردی هم خندیدی وهم سوال که مامان چرا شکمت قبلا این طوری نبود وبزرگ شده شاید توش بچه باشه من هم گفتم یک دفعه دیدی که خدا از ان اسمان یک نی نی برایمان فرستاد تا تو شکم مامان بزرگ بشه وبشود همبازی ومونس تو .می دانی کم کم دارم اماده ات می کنم هنوز صریحا چیزی بهت نگفتم خودت هم داری متوجه تغییر شرایط اوضاع میشوی .احساس می کنم کم کم وقت بیانش نزدیک شده .و...
23 دی 1392

تو هم تکیه گاهمی

تکیه گاهم: دیگر این احساس را می کنم که می توانم به راحتی این لفظ را برایت به کارببرم.همان حس عجیبی که بین مادر ودخترهای بزرگ به وجود می اید را ،من دیگر احساسش می کنم. تا کوچک بودی شاید همیشه پشتیبانی وبه قول معروف سرویس دهی از طرف من بود اما الان نه .تو هم بعضی اوقات اگر بتوانی می توانی مشکلم را حل کنی واین ارتباط دوطرفه گشته وچه قدر تجربه قشنگی است.دیگر از ان عالم بچه گی صرف خارج شدی مخصوصا از قتی به مدرسه رفتی ودیدت به زندگی کلا عوض شده است.دیگر با تمام افتخار می توانم بگویم که :می توانم به تو تکیه کنم .می توانم به کمکت چشم داشته باشم .می توانم از تو انتظاری مانند بزرگترها داشته باشم ومی توانم های دیگر...... با این احساس قشنگ بیشتر هم ...
3 دی 1392
1